Mohsen Namjoo "Man Mast" lyrics

Man Mast

من مست و تو دیوانهما را که برد خانهصد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه

در شهر یکی کس را هوشیار نمی بینمهر یک بدتر از دیگر شوریده و دیوانهجانابه خرابات آ تاا لذت جان بینیجان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانهچون کشتی بی لنگر کژ میشد و مژ میشددر هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانهجان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانهمن مست و تو دیوانهما را که برد خانهصد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانهدر شهر یکی کس را هوشیار نمی بینمهر یک بدتر از دیگر شوریده و دیوانهجان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانهگفتم ز کجایی تو تسخر زد و گفت ای جاننیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانهنیمیم ز آب وگل نیمیم لب دریانیمی همه دردانهای لولی بربطن زن تو مست تری یا منای پیش چو ن تو مستی افسون من افسانهچون کشتی بی لنگر کژ میشد و مژ میشدوز حسرت او مرده صد عاقل وفرزانه

Here one can find the lyrics of the song Man Mast by Mohsen Namjoo. Or Man Mast poem lyrics. Mohsen Namjoo Man Mast text.