Jabre Joghrafiaie
یک روز از خواب پا میشی میبینی رفتی به بادهیچ کس دور و برت نیست همه رو بردی زیادچند تا موی دیگهت سفید شد ای مرد بی اساسجشن تولد تو باز مجلس عذاسبریدی از اساس
قوز پشتت بیشتر شد، شونههات افتادهترپیرامونت رو ببین با دقت میسوزن خشک و ترمیسوزن خشک و ترمیسوزن خشک و تر
این که زادهی آسیایی رو میگن جبر جغرافیاییاین که لنگ در هوایی صبحونهت شده سیگار و چاییاین که زادهی آسیایی رو میگن جبر جغرافیاییاین که لنگ در هوایی صبحونهت شده سیگار و چایی
ای عرش کبریایی چیه پس تو سرتکی با ما راه میایی؟ جون مادرت!ای عرش کبریایی، چیه پس تو سرتکی با ما راه میایی؟ جون مادرت!
یک روز از خواب پا میشی میبینی رفتی به بادهیچ کس دور و برت نیست همه رو بردی زیادچند تا موی دیگهت سفید شد ای مرد بی اساسجشن تولد تو باز مجلس عذاسبریدی از اساس
قوز پشتت بیشتر شد، شونههات افتاده ترپیرامونت رو ببین با دقت میسوزن خشک و ترمیسوزن خشک و ترمیسوزن خشک و تر
این که ستاتو روی سر می ذارناین که باهات هیچ کاری ندارناین که تو بازیشون راهت نمیدناین که سربه سرت میذارن
این که زادهی آسیایی رو میگن جبر جغرافیاییاین که لنگ در هوایی صبحونهت شده سیگار و چایی