Dobareh misazamat vatan
دوباره ميسازمت وطناگر چه با خشت جان خويشستون به سقف تو ميزنماگر چه با استخوان خويشدوباره ميگويم از تو گلبه ميل نسل جوان تودوباره ميشويم از تو خونبه سيل اشک روان خويشاگر چه صد ساله مرده امبگور خود خواهم ايستادکه برکنم قلب اهرمنبه نعره آنچنان خويشاگر چه پيرم ولی هنوزمجال تعليم اگر بودجوانی آغاز ميکنمکنار نوباوگان خويش