زيارت - Ziarat ( Mola Mamad Jan )
دل از من برد و روی از من نهان کردخدا را با که این بازی توان کردکجا گویم که با این درد جانسوزطبیبم قصد جان ما توان کردبران سان سوخت چون شمعم که بر منصراحی گریه و بربط فغان کرد------------------------------------------سرکوه بلند فریـادکـردمعلی شیر خدا را یاد کردم
علی شیر خدایا شاه مرداندل ناشاد ما را شاد گـردان
بیاکه بریم به مزار ملاممدجان
مزارمـولاعلـی آن شـاه مردان
علی شیرخدا دردم دوا کنمنـاجـات مـرا پیش خـدا کن
چراغ آسمون نذردل تــوه هر جا عاشق دردش دوا کن
بیاکه بریم به مزار ملاممدجان
مزارمـولاعلـی آن شـاه مردان
بگیریـم دامـن شیـرخـدا رانظرگاه چون رویم باهم نگارا
نهیم برچشم خود قفل طـلارابگرییم تـاخــدا رحمش بیاید
بیاکه بریم به مزار ملاممدجانمزارمـولاعلـی آن شـاه مردان