به آرامی
نمی دانم کجا پیدایت کنمنمی دانم چگونه به تو برسمصدایت را در باد می شنومزیر پوستم احساست میکنمدرون روح و قلبممنتظرت هستمبه آرامی
همه ی این شبهای بدون توتمامی رویاهایم تورا احاطه کرده اندمیبینم و چهره ات را لمس می کنمدر آغوشت هبوط می کنمهنگامی که زمانش شود میدانمدر آغوش من خواهی بودبه آرامی
چشمانم را می بندم و راهی را میابمنیازی نیست برایم دعا کنیدراه درازی را طی کرده امو بسیار جنگیده امدیگر چیزی برای گفتن ندارممیدانم تنها چیزی که باقی می ماندپیانوییست که نواخته می شوداگر می دانی چگونه مرا بیابیاگر می دانی چگونه به من دست یابیپیش از آنکه این نور محو شودپیش از آنکه ایمانم را از دست بدهمتنها کسی باش که می گویدکه صدای قلبم خواهد شنیدکه زندگیش را خواهد دادو برای همیشه می ماندنگذار این نور محو شودنگذار ایمانم را از دست بدهمتنها کسی باش که می گویدکه باور دارد،مرا به این باور می رساندکه هرگز رهایم نخواهد کردبه آرامی
Adagio
Ne znam gdje te pronaći,ne znam kako te potražiti.Ali čujem jedan glas kojis vjetrom govori o tebi.Ova duša bez srcačeka te..Adagio
Noći bez kožei snovi bez zvijezda.Slike tvog licakoje iznenada prolaze.Učinile su da još se nadamda ću te pronaći…Adagio
Zatvaram oči i vidim tebe.Nalazim put kojime odvodi odove agonije.Osjećam otkucaje u sebiove muzike kojusam izmislila za tebe.
Ako znaš kako me naći,ako znaš kako me tražiti..zagrli me mislima.Sunce mi se čini ugašeno,upali svoje ime na nebu,reci mi da si tu..Ono što željela bih..živi u tebi.
Sunce mi se čini ugašeno..zagrli me mislima..izgubljene su bez tebe.Reci mi tko si i povjerovat ćuMuzika si…Adagio