Mo'jezeye Khamoosh معجزه خاموش
طعم خیس اندوه و اتفاق افتادهیه آه خداحافظ ، یه فاجعه ی سادهخالی شدم از رویا ، حسی من و از من بردیه سایه شبیه من پشت پنجره پژمرد
ای معجزه ی خاموش ، یه حادثه روشن شویه لحظه ، فقط یه آه ، هم جنس شکفتن شواز روزن این کنج خاکستری پرپرمشغول تماشای ویرون شدن من شو
برگرد (برگرد) به برگشتن ، از فاصله دورم کنیه خاطره با من باش ، یه گریه غرورم کن
از گرگر بی رحمه این تجربه ی من سوزپرواز رهایی باش به ضیافته دیروزبه کوچه که پیوستی ، شهر از تو لبالب شدلحظه آخر لحظه ، شب عاقبت شب شدآغوش جهان رو به دلشوره شتابان بودراهی شدنت حرفه نقطه چینه پایان بود
ای معجزه ی خاموش ، یه حادثه روشن شویه لحظه ، فقط یه آه ، هم جنس شکفتن شواز روزن این کنج خاکستریه پرپرمشغول تماشای ویرون شدن من شو