Sharab
برو برو که خسته ام از شکستنممن عاصی از هر عشق و هر دل بستنمکبوترم که پر زدم ز بام توبیزارم از نامت به لب آوردنمآ........هیه روز سراب من و خواب من و شراب من تو بودی و توامروز شهاب من و تاب من و عذاب من تو هستی وتویه روز بهار من و یار من و قرار من تو بودی و توامروز خزان من و زوال من و زیان من تو هستی و توستاره ها رو شمردم نیومدی و نمردمبیا که جون نسپردمبیا که جون نسپردممیون گریه دویدم حباب اشکو دریدمندیدمت که ندیدمندیدمت که ندیدم