Havaye Gerye - هوای گریه
نبسته ام به کس دل، نبسته کس به من دلچو تخته پاره بر موج، رها رها رها من
ز من هر آن که او دور، چو دل به سینه نزدیکبه من هر آنکه نزدیک، از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی، نه باده در سبوییکه تر کنم گلویی، به یاد آشنا من
ستارهها نهفته، در آسمان ابریدلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من