Havaye Azadi - هوای آزادی
شبایی که خسته مونده از راه می رسم نا ندارمحال و هوای خونمون بهم میگه دیگه تو دلت جا ندارمدلم می خواد سر روی شونت بذارم گریه کنمازت بپرسم تو بگی چاره چیه گیر افتادم راه ندارمبهت بگم که سردمهچه دردمهوقتی تو نیستی سختمهبهم بگو که حقمههوای آزادی می خوام ولی باهات تو قفسمآخه قشنگه بند عشق وقتی تویی همنفسمهوای آزادی می خوام ولی باهات تو قفسمآخه قشنگه بند عشق وقتی تویی همنفسم
خونه که بوی عشق می داد یه چیزایی توش خالیهجایی که توش زندگی بود زندون انفرادیهزندگیمو ریخته به هم اون همه حس و حال خوبمثل گذشته ها نبود نه صبح قشنگ بود نه غروباگر ازم سیری بگواگه داری میری بگو بهم بگوبهم بگو که حقمهبهم بگو که خستمهتوی چشام از روبرو بهم بگواگر ازم سیری بگواگه داری میری بگو
هوای آزادی می خوام ولی باهات تو قفسمآخه قشنگه بند عشق وقتی تویی همنفسمهوای آزادی می خوام ولی باهات تو قفسمآخه قشنگه بند عشق وقتی تویی همنفسم