Khaneye Bi Saghf
خانه بی سقف ما را آسمانی بود و نیستبین ما و زندگانی ریسمانی بود و نیستدوستی ها محکم و دیوارها پیوسته بودپای دیوار جدایی نردبانی بود و نیست
کاش می شد گذشته ها رو پس بگیرمزنده باشم از وطن نفس بگیرمکاش می شد گذشته ها رو پس بگیرمزنده باشم از وطن نفس بگیرم
یک پیاله صبح روشن یک سبد ابر بهاریبر سر هر سفره ای رنگین کمانی بود و نیستسال باران های تند و فصل تندرهای سختخانه دیروز ما را ناودانی بود و نیست
خاندانی خانمانی دودمانی بود و نیستخاندانی خانمانی دودمانی بود و نیست
کاش می شد گذشته ها رو پس بگیرمزنده باشم از وطن نفس بگیرمکاش می شد گذشته ها رو پس بگیرمزنده باشم از وطن نفس بگیرم
"دکلمه شاعر"خانه بی سقف ما را آسمانی بود و نیستبین ما و زندگانی ریسمانی بود و نیستپای دیوار جدایی نردبانی بود و نیست
سایه بانی بر سر و دلدادگانی گرد همکنج یک شهر قدیمی خاندانی بود و نیستسایه بانی بر سر و دلدادگانی گرد همکنج یک شهر قدیمی خاندانی بود و نیست
خاندانی خانمانی دودمانی بود و نیستخاندانی خانمانی دودمانی بود و نیست
کاش می شد گذشته ها رو پس بگیرمزنده باشم از وطن نفس بگیرمکاش می شد گذشته ها رو پس بگیرمزنده باشم از وطن نفس بگیرم
ترانه سرا و دکلمه از: علیرضا میبدیارسال متن توسط :