Abdel Halim Hafez "Qariat El Fingan (قارئة الفنجان)" letra

Traducción al:enfafrrutr

Qariat El Fingan (قارئة الفنجان)

قارئة الفنجان

جَلَسَت جَلَسَتجَلَسَت وَالْخُوْفُ بِعَيْنَيْهَاتَــتْأَمَّلُ فِنْجَانِ الْمَقْلُوبْقَالَت: يَـــا وَلَدِي... لَا تَـحْزَنقَالَت: يـــا ولدي... لَا تَـحْزَنفَـــــالْحُبُّ عَلَيْكَ هُوَ الْمَكْتُوبِيـــــا ولـــدي...............يـــــا ولـــدي،قَدْ مَاتَ شَهِيداًيـــــا ولـــدي،قَدْ مَاتَ شَهِيداًيـــــا ولـــدي،قد ماتَ شهيداًمَنْ مَاتَ على دَيْنِ الْمَحْـبُوبْيـــــا ولـــدي..............بَصَّرْتُبَصَّرْتُ... وَنَجَّمْتُ كَثِيراًلَكِنِّ... لَمْ أَقْرَأ أَبَداًفِنْجَاناً يُشْبِهُ فِنْجَانَكْ

بصَّرتُبصَّرتُ... وَنَجَّمْتُ كَثِيراًلَكِنِّ... لَمْ أَعْرِفْ أَبَداً يَا وَلَدِيأَحْزَاناً تُشْبِهُ أَحْزَانَك.......................مَقْدُورُكَ أَنْ تَمْضِي أَبَداًفِي بَحْرِ الْحُبّ بِغَيِّرِ قُلُوعُوَ تَكُونُ حَيَاتُكَ طُولْ الْعُمْرِ*طُولْ الْعُمْرِ كتَبَ دُمُوعُ*مَقْدُورُكَ أَنْت تَابْكَ مَسْجُوناً*بَيْنَ الْمَاءِ بَيْنَ النَّارْ.....................فَي بِرَعْمِ جَمِّيَّ حَرَقِ...وَ بِرَعْمِ جَمِّيَّ سَوَءِ...وَ بِرَعْمِ الْحُزْنِ سَكِنِي فِينَالَيْلَ نَهَارْ

وَ دِي رَعْمِ الرِّيحْوَ بِرَعْمِ الْجَوِّ الْمَطَرِ وَ الْأَصْعَرْ

أَلْحُبُّ سَيَّبْكَ يا ولديأَلْحُبُّ سَيَّبْكَ يا ولدي(أحْلَا الْأَقْدَارْأحْلَا الْأَقْدَارْيا ولدي يا ولدي)...................(مَقْدُورُكَ... أَنْ تمْشِي أَبَداًفِي الْحُبِّ... على حدِّ الْخَنْجَروَ تَظلَّ وحيداً كَالْأَصْدَافوَ تظلَّ حَزِيناً كَالصَّفْصَاف

وَ تُحبُّ مَلَايِينَ الْمَرَّاتِ...وَ ترْجعُ كَالْمَلِكِ الْمَخْلُوع...)

)فِنْجَانِكَ دُنْيَا مُرْعِبَةٌوَ حَيَاتُكَ أَسْفَارٌ وَ حُرُوب...ستُحِبُّ كثيراً يَا وَلَدِيوَ تَمُوتُ كَثِيراً يا ولديوَ سَتَعْشِقُ كُلَّ نسَاءِ الْأَرْض...وَ تَرْجِعُ كَالْمَلَكِ الْمَغْلُوب(.............................بحَيَاتِكَ يَا وَلَدِي أُمْرَأَةٌعَيْنَاهَا، سُبْحَانَ الْمَعْبُودْفَمُهَا مَرْسُومٌ كَالْعُنْقُودْضَحْكَتُهَا مُوسِيقِى وَ وُرُودْ

وَ الشَّعَرِ الِغَجَرِي وُ الْمَجْنُونْ*يُسَفِرُ فِي كُلِّ الدُّنْيَا*

قَدْ تَغْضُ أَمْرَأَةٌ يا ولدي*أَهْوَاءهَا الْقَلْبهُوِّة أَلدُنْيَا...........لَكِنَّ سَمَاءكَ مُمْطِرَةٌوَ طَرِيقِكَ مَسْدُودٌ... مَسْدُودْفَحَبِيبَةُ قَلْبِكَ... يا ولدينَائِمَةٌ فِي قَصْرٍ مَرْصُودْ

(وَالْقَصِرُ كَبِيرٌ يا ولديوَ كِلَابٌ تَحَرَّسُهُ... وَ جُنُودوَ أَمِيرَةُ قَلْبِكَ نَائِمَةٌ)

مَنْ يَدْخُلُ حُجْرَتَهَا مَفْقُودمَنْ يَطْلُبُ يَدَهَا...مَنْ يَبْنُو مِنْ سُورِ حَدِيقَتِهَا... مفقودْمَنْ حَاوَلَ فَكَّ ضَفَائِرِهَا...يَا وَلَدِي...مَفْقُودٌ... مَفْقُودْ...............سَتِفَتِشُ أَنْهَا يا ولديفِي كُلِّ مَكَانْوَ سَتَسْأَلُ أَنْهَا مَوْجَ الْبَحْرْوَ تَسْأَلُ فَيْرُوزْ أَلشِّتَاءَ

وَ تَجُوبُ بَحْرًا وَ بَحْرَوَ تَفِضُّ دُمُوعُكَ أَنْهَارَا

وَ سَيَكْبُرُ حُزْنُكَحَتَّي يُسْبيهَا أَشْجَرًا.....................وَ سَتَرْجَ يَوْمًا، يا ولديمَحْزُومًا مَكْسُورًا وِجْدًاوَ سَتَعْرِفُ بَعْدَي رَحِيلِ الْعُمْرْبِـ أَنَّكَ كُنْتَي تُطَرِدُ خَيْطَ دُخّانْ

فَحَبِيبَةُ قَلْبِكَ...لَيْسَ لَهَا أَرْضٌأَوْ وَطَنٌ أَوَّ عُلْوَانْمَا أَصْعَبَ أَنْتَ هَوَا أَمْرَأَةًيا ولدي، لَيْسَ لَهَا عُلْوَانْ

فالگیر (کسی که فال قهوه می گیرد

فالگیرنشست، نشستنشست با چشمانی هراس آلودتأملی در فنجان برعکس من کردگفت پسرم.. ناراحت مباشگفت پسرم.. ناراحت مباشهمانا عشق برای تو نوشته شده است(سرنوشت توست)ای پسرم.............ای پسرمشهید خواهد بودای پسرمشهید خواهد بودای پسرمشهید خواهد بودهر کس که در راه محبوب بمیردای پسرم........دیده امبسیار دیده ام... و پیشگویی کرده اماما... تاکنون نخوانده امفنجانی شبیه به فنجانت را

دیده امبسیار دیده ام... و پیشگویی کرده اماما...تاکنون پسرم، ندیده امغم هایی چون غم های ترا............سرنوشت توست که تا ابددر دریای عشق بدون بادبان برانیو تمام زندگی اتو تمام زندگی ات، کتابی از اشک خواهد بود.تقدیر توست زندانی بمانیبین آب و آتش........و با وجود همه سوختگی هاو با وجود هر آنچه كه بر تو گذشتهو با وجود غمی که در ما سکنی داردشبانه روز

و با وجود بادهاو با وجود هوای بارانی و توفانی

عشق باقی می ماند پسرمعشق باقی می ماند پسرمبهترین سرنوشت هابهترین سرنوشت ها....................سرنوشت تو است که تا ابد گام برداری)در عشق...بر روی تیغه خنجرو تنها بمانی همچون یک صدفو تنها بمانی همچون یک بید

و میلیون ها بار عاشق می شویو همچون پادشاهی شکست خورده باز می گردی

فنجان تو دنیای ترسناک استو زندگی ات سفر است و جنگپسرم بسیار عاشق خواهی شدو پسرم بسیار خواهی مردو به زنان کل دنیا عشق خواهی ورزید(و همچون پادشاهی شکست خورده باز می گردی.............پسرم در زندگی ات زنی ستکه چشمانش، ستایش خدای رادهانش همچون خوشه ای کشیده شده استخنده اش نغمه ها ست و گل های سرخ

و موهایش کولی وار و دیوانه گونبه سراسر عالم سفر می کنند

...........................پسرم همانا زنی کهتو دوستش می داریاو خود دنیاست.............اما آسمانت بارانی ستو مسیرت بسته است...بستهو محبوبت...پسرمدر قصری محافظت شده خوابیده است

(و قصر بزرگ است پسرمو سگ ها و سربازان حفاظت اش می کنندو شاهدخت ات خواب است).....................

هر کسی وارد اتاقش گردد، ناپدید خواهد شدهر کس بخواهد دست او را بگیردهر کس به حصار باغش نزدیک گردد... ناپدید خواهد شدهر کس بخواهد گیسوانش را از هم باز کندای پسرم..........پسرم به دنبال او خواهی گشتو همه جاهاو سراغش را از موج دریا خواهی گرفتو سراغش را از مروارید در ساحل می گیری..................و از دریایی به دریایی دیگر روانه خواهی شدو اشک هایت رودهایی می سازند....................و غم هایت افزون خواهد شدبطوری که از آن درختها می رویند......................و پسرم روزی باز خواهی گشتغمگین،شکسته دل و تنهاو بعد از گذر عمر متوجه خواهي شدکه به دنبال رشته ای دود بوده ای

و محبوب اتنه سرزمینی داردنه وطنی و نه نشانیچه دشوارست که زنی را دوست داریپسرم، که نشانی از او نیست.

Aquí se puede encontrar la letra de la canción Qariat El Fingan (قارئة الفنجان) de Abdel Halim Hafez. O la letra del poema Qariat El Fingan (قارئة الفنجان). Abdel Halim Hafez Qariat El Fingan (قارئة الفنجان) texto. También se puede conocer por título Qariat El Fingan قارئة الفنجان (Abdel Halim Hafez) texto.