ورود الليمون
بعيدا, بعيدا جدا في الجنوبفصول صيف مليئة بالدفء و الحبفصول الشتاء باردة جدا و مندونك. المدينةو انا نشعر بالبردلو تنضمين الينا سنقولاحضري ببركتك و خصوبتك وفرتك الخاصة بكو غطي علينا
اتمنى فقط لو تمشين على الهواءاتمنى فقط لو ياتون حدقات عينيكي و يرقدون على عيناياتمنى فقط لو اتذوق عسل ورود ليمون فمكدعي هذا يكون ذبني لو اخذتكي في احضانيان تكوني سمي, مدينتي, ورودي (ورود الليمون)لم يسبق لي ان رايت كهذة الجاذبية
يا ربي استمع الي اجعل صوتي مسموعلا احد يفهم قلة حيلتييا ربي اصل الييا ربي استمع الي يا ربيهي لا تفهم ياسييا ربي ساعدني يا رب
في الصحراء في مكان منعزل في مكان خارج الطريقفي مجرى (احداث) غير طبيعياتمنى فقط لو تكوني دعائيلتكوني حشرة نباتي و غطاء النبات الذي يغطي قبرياتمنى فقط لو يكون دعائي مقبولا و علي ان اقول امين و الحمد اللهاتمنى فقط لو اغرس عذوري في ترابكو حينها سوف يجد عمري نهايته معك
يا ربي استمع الي يا ربي
limon flowers
گلهای لیموییدر دور دست ها، خیلی دور دورا در جنوبجایی که تابستوناش گرم و عاشقانه اسو زمستوناش سرد و بی تومن و شهر با هم احساس سرما می کنیماگه بیام میگیم که اقلیم رو با خودت بیار و برکت رو پیدا کن و پهن کن روموناون آوبزای موهاشو بزنه و بیاد بشینه روبروم در حالیکه میبوسمش گل عسل لباشو بنوشمگناهش پای من که در آغوشت بگیرم ، هم زهرم، هم گلهای لیموییم شهرم باشیخدایا صدامو بشنو ، بیکس بودنمو نمیفهمه خدایا به دادم برس خدایاخدایا صدامو بشنو ،بیچاره بودنمو نمیفهمه خدایا یاریم کن خدایا
با تنهایی ، در فضایی کوچک،در مجرایی که هیچ خروجی نداره اگه دعایی بکنم تورو میخوام ، اگه بخوام دعایی بکنم که اجابت بشه ، آمین بگم که اتفاقی بیفته، حتی حاضرم در خاک تو عمرم به پایان برسهاون آوبزای موهاشو بزنه و بیاد بشینه روبروم در حالیکه میبوسمش گل عسل لباشو بنوشمگناهش پای من که در آغوشت بگیرم ، هم زهرم، هم گلهای لیموییم شهرم باشیخدایا صدامو بشنو ، بیکس بودنمو نمیفهمه خدایا به دادم برس خدایاخدایا صدامو بشنو ،بیچاره بودنمو نمیفهمه خدایا به دادم برس خدایا