bigo bigo ba hamim mano natarson
به من از روزهای کوتاه شبای سرد زمستون
زوزه ی سگهای ویلون شب خلوت خیابون
زیر سقفهای شکسته رگ تند باد و بارون
گنجه های پر ز هیچی حسرت یه لقمه ی نون
بگو بگو با همیم ولی از دوریت نگو منو نترسون منو نترسون منو نترسون
به من از سرفه برگا سینه ی زخمی پاییز
ترس گنجشکای عاشق از مترسک های جالیز
سر موندن و نرفتن بوته با گلاش گلاویز
پره پرهای شکسته است قفسای زرد پاییز
به من از دستای تبدار لبای تناسه بسته
روی ریگ داغ دویدن با پای زخمی و خسته
دیدن مردی زیر سایه ی خودش نشسته
با همه آوارگی هاش دل به موندن تو بسته
الفئة: