للو - Lallo
آه للو اي كودك افغان للوطفلك بي دارو و درمان للوپاي لچ دشت و بيابان للواي همه سو خشم و تو حيران للواي همه خواب و تو پريشان للوآه للو اي كودك افغان للو
خانه خنك بستر خواب تو كو؟دست نوازشگر بابه تو كو؟دادرس رنج و عذاب تو كو؟گونه پاكيزه و ناب تو كو؟
خورده به رخ سيلي دوران للوآه للو اي كودك افغان للو
داشتي يك خانگك مختصردست نوازش به سرت هست پدربود لباس تو منظم به برخوار نبودي به خدا اينقدربي سر و سامانه دوران للوآه للو اي كودك افغان للو
كودك من بارش و باران رسينوبت بي داد زمستان رسيدرنج دگر غير غم نان رسيدخواب هيزم ديدن طفلان رسيدطفلك بي رخت زمستان للوآه للو اي كودك افغان للو
زين همه بي داد اگر بر شوي،وارث اين ملت اختر شوي،روزي اگر صاحب لشكر شوي،قافله سالار مقرر شويظلم مكن بر سر انسان للوآه للو اي كودك افغان للو
صبر خدا كن كه خدا عادل استدادرس و چارگك مشكل استاز من و از لال تو كي غافل است؟كوشش بي داد در آن باطل است.مي رسد اين قصه به پايان للوآه للو اي كودك افغان للو