Sanama
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابیگذر نکرد خوابی
(جامی)همه گرد مسجد و صومعهپی ورد صبح و دعای شبمن و ذکر طلعت و طرهی تومن الغداة الی العشا
(مولوی)صنما جفا رها کن(X4)
(جامی)تو چه مظهری که ز جلوهی تو صدای صیحهی قدسیانگذرد ز ذروهی لامکان، که خوشا جمال ازل خوشا
(مولوی)صنما جفا رها کن(X3)
(جامی)نفحات وصلک اوقدت، جمرات شوقک فی الحشاز غمت به سینه کم آتشی که نزد زبانه کم آتشا
(مولوی)صنما جفا رها کن(X3)
(حافظ)سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زدبه دست مرحمت یارم در امیدواران زدنگارم دوش در مجلس به عزم رقص چون برخاستگره بگشود از ابرو و بر دلهای یاران زد
(مولوی)صنما جفا رها کن(X3)