Cheghadr tanhaee bade
ميبوسمت ميگي خداحافظ اين قصه از اينجا شروع ميشه من بغض كردم تو چشات خيسه دست دو تامون داره رو ميشه تو سمته رويا ي خودت ميري ميريو من چشامو ميبندم ما خواستيم از هم جدا باشيم بس من چرا با گريه ميخندم ميبينمت ميري ولي ديدي نميبيني ميبوسمت از من ولي دستاتو ميگيري ميبينمت ميري ولي ديدي نميبيني ميبوسمت از من ولي دستاتو ميگيري
چقدر تنهايي بده بگو حالتو ام اينه اگه اين عشق كشته شه باي توام گيره قول داده بودم به مرور زمان خوب شم يكم انصاف داشته باش نزارخورد شم ببين شايد الان بگي تقصير ما نيست اين داستانه عشقه توي تقويم تاريخ ولي مگه ميشه اين همه خاطررو كول كرد بعد نشست فاتحشو خوند نه نميتونم توي كتم نميره مگه ميشه عشق يك شبه عقب بشينه بدون خاليه جات تا كه تو برش بكني واسه ادمي كه يك عمر تو موتش بودي من كه هر كاري كردم نري يه وقت نه نميدونم چرا يهو زدي بهم من عاشقتم اينو انكار نكن مثل فيلمي كه هيچ وقت اكران نشد
تو فكر ميكردي بدون من دلشوره از دنياي ما ميره اينجا يكي هم درد من ميشه اونجا يكي دستاتو ميگيره گفتي كه ميتوني بري اما بغض تو تو دستاتو برام رو كرد ما هر دو از رفتن بشيمونيم جون دوتامون زود تر برگرد جون دوتامون ..
ميبينمت ميري ولي ديدي نميبيني ميبوسمت از من ولي دستاتو ميگيريميبينمت ميري ولي ديدي نميبيني ميبوسمت از من ولي دستا تو ميگيري