Shirazi poem
اگر مـراد تـو ای دوسـت نامـرادی مـاستمراد خویش دگرباره من نخواهم خواست
عنایتی که تو را بـود اگر مبـدّل شدخلل*پذیر نباشد ارادتی که مراست
میـان عیب و هنـر پیش دوستـان قدیـمتفاوتی نکند چون نظر به عین رضاست
مـرا بـه هـر چـه کنـی دل نخواهـی آزردنکه هر چه دوست پسندد به*جای دوست رواست