nemiad
آسمون ابریه اما دیگه بارون نمیادصدای گریه ی بارون توی ناودون نمیاداون که من دوسش دارم از خونه بیرون نمیاد
واسه ی این دل تنها دیگه مهمون نمیاد
نمیاد نمیاد نمیاد تا بدونهجای خالیش تو خونهواسه من یه زندونهدیگه اون دوست ندارهواسه من گل بیارهروی موهام بذاره
یادمه روزی که آشنا شدیمروزی که مثل دو غنچه وا شدیموقتی اون با بوسه لب هامو می بستنم بارون رو لبامون می نشست
نمیاد نمیاد نمیاد تا بدونهجای خالیش تو خونهواسه من یه زندونهدیگه اون دوست ندارهواسه من گل بیارهروی موهام بذاره