Bi natijeh
نخواستم رفتن تو باورم شه، تورویک عمر کنارم فرض کردمیه وقتایی که دیدم کم میارمتو رو از خاطراتم قرض کردمفضای خالی و سرد اتاقم، با عکسای ی تو مهمونی گرفتهاز اون لحظه که از این خونه رفتینمیدونی چه بارونی گرفتهتو نیستی ومدام بارغم تو داره سنگینی میکنه رو سینه امهنوز تصویر پر احساس چشماتنمیزاره که جایی رو ببینم.
تو نیستی که ببینی انتظارت منو آهسته از پا درمیارههراس از انتظاری بی نتیجهداره قلبم و از جا درمیارهاز این میترسم اینقدر دیر کنی که جهان منو خاموشی بگیرهیجوری فکر من درگیر شه با توکه ذهن من فراموشی بگیرهواسه آغوش گرفتن تو قلبم به رفتار تنت عادت ندارهکسی که عکس تو بوسیده یک عمربه عطر بدنت عادت نداره