دلخوری از بغض پری می فهممناراحتی غصه داری می فهمم
دلواپس فردای با من بودنیدلگیری از من اما درگیر منی
داری دل می زنی دل می کنی تو کم کممن بهت حق میدم من حالتو می فهمم
داری دل می زنی دل می کنی تو کم کممن بهت حق میدم من حالتو می فهمم
نبض احساستو می گیرم و حالت خوش نیستاین دفعه نیت من خیره تو فالت خوش نیست
دارم می بازمت ای داد بیدادخودم کردم که لعنت بر خودم باد
دارم می بازمت ای داد بیدادخودم کردم که لعنت بر خودم باد
تشعرين بالإهانة ، يعلوك النشيج ، أفهمكِأنت حزينة ، تشعرين بالأسى (المرارة) ، أفهمكِ
أنت قلقة بشأن مستقبلك معيتمزق قلبك بسببي، ولكنه لم يكن خطأي وحدي، بل خطأك أيضاً
تحاولين إزعاجي*، تستعيدين قلبك مني ببطئأبرر لك هذا وأفهم شعورك
تحاولين إزعاجي، تستعيدين قلبي منك ببطئأبرر لك هذا وأفهم شعورك
أستشعر الآن نبض إحساسك، ولا يبدو أنه بخيركانت نيتي طيبة هذه المرة، ولكنك أسأتِ الظن (الفأل) بي
إني أخسرك ، يا إلهيلقد فعلت هذا بنفسي، فاللعنة علي
إني أخسرك ، يا إلهيلقد فعلت هذا بنفسي، فاللعنة علي