خاطرات بی رحم
اگه پاک میشد,اگه ناپدید میشدخاطراتی که سرسختانه باقی موندناینکه زمان بگذره,فراموش میکنیاون حرف ها همش اشتباهه,تو هنوزم با منی(زمانی که گذروندیم,زمانی که خوشحال بودیم الان دیگه میخوام ناپدید بشن(از خاطرم برنواقعا میخوام فراموشت کنم,واقعا دلم برات تنگ شدهخاطرات هیچوقت تغییر نمیکنن, اینا واسم سخت تر میکننشخاطرات اینجوری,خاطرات خوب زیادموندیگه به هیچ کدومشون احتیاج ندارممیشه یه زمانی فراموششون کنم؟خاطرات به طور بی رحمانه هنوز با من هستن(ازم دور شو! خاطرات خوش,الان دیگه میخوام ناپدید بشن(از خاطرم برنلطفا تمومش کن و برو,تمومش کن وکمک کن فراموشش کنمواقعا دلم میخواد خاطرات رو عوض کنم,اینا واسم سخت تر میکننش(زمانی که گذروندیم,زمانی که خوشحال بودیم الان دیگه میخوام ناپدید بشن(از خاطرم برنواقعا میخوام فراموشت کنم,واقعا دلم برات تنگ شدهخاطرات هیچوقت تغییر نمیکنن, اینا واسم سخت تر میکننش(زمانی که گذروندیم,زمانی که خوشحال بودیم الان دیگه میخوام ناپدید بشن(از خاطرم برنواقعا میخوام فراموشت کنم,واقعا دلم برات تنگ شدهخاطرات هیچوقت تغییر نمیکنن,این بیشتر سختش میکنه