Adat عادت
توی راه عاشقی فرصت تردیدی نیستمیدونی تو قلب من نقطه ی تزویری نیستگریه ی شبونه رو جز تو که تسکینی نیستمثل این شکسته دل هیچ دل غمگینی نیست
تو چه دیدی که بریدی تو ز هم پاشیدیتو چه بیهوده ز من رنجیدیبه چه جرمی چه گناهی تو منو سوزوندیغم عالم به دلم کوبوندی
به تو نفرین دل عاشق دل زارتو منو غرق خجالت کردیمنه آزاده ی مغرور و ببینتو چطور بنده ی عادت کردی