Već smo nestali
Kaži mi ratove koje vodiš.Koje kriješ iza osmijeha,Sve riječi koje znam da želiš da izgovoriš.
Dali smo sve od sebe da nas pronađemo,Ali nema svijetla da nas vodi,Sada ne mogu da spavam pored nekog stranca.
Malo po malo nestajemo,Sa svakim otkucajem moje srce kuca slabije.
Refren:Zato ću reći sve što ti nećeš,I preuzeću svu krivicu ako je to za tvoje dobro,Nema okretanja za onim što se ne da spasiti.Već smo nestali…Da, mi smo već nestali…
Dosta sam se trudio da se sjetim,Ova zatvorska ćelija je bila sklonište,Sada samo gledamo da nađemo najbolji izlaz,Ne mogu da se porim sa tim više,Već si jedom nogom van.
Refren ponovo.
I ovo je lice koje napušta,I sve smo ovo već znali.
Refren 2 puta.
Da, mi smo već nestali…Zato ću reći sve što ti nećeš.
خیلی وقته که تموم شده
جنگ هایی که کردی رو بهم بگوهمه ی چیزهایی که میدونم می خوای بگیو پشت لبخندهات مخفیشون می کنی
هرچقدر تونستیم سعی کردیم تا خودمون رو پیدا کنیمولی هیچ نور هدایتی واسه ما وجود ندارهحالا من نمی تونم کنار یه غریبه بخوابم
و ما تکه تکه از هم جدا شدیمبعد هر کدوم از ضربان قلبم کندتر میتپه
پس من اون چیزی رو که تو نمیخوای بگی میگمو به خاط تو گناه رو به گردن میگیرمچیزی که نتونی نگهش داری رو نباید برگردونیخیلی وقته که تموم شدهآره،ما خیلی وقته که به آخر رسیدیم
من خیلی سعی کردم که به یاد بیارماین سلول زندان قبلاَها یه آشیونه بودهولی الان فقط دنبال بهترین راه واسه رها شدن ازش هستیم
من دیگه نمی تونم بیشتر از این با تو جروبحث کنمتو که از قبل یک قدم بیرون از دری
پس من اون چیزی رو که تو نمیخوای بگی میگمو به خاط تو گناه رو به گردن میگیرمچیزی که نتونی نگهش داری رو نباید برگردونیخیلی وقته که تموم شدهآره،ما خیلی وقته که به آخر رسیدیم
و این روی بی خیال شدنهو این ها چیزهایی بودن که ما قبلا هم میدونستیم
پس من اون چیزی رو که تو نمیخوای بگی میگمو به خاط تو گناه رو به گردن میگیرمچیزی که نتونی نگهش داری رو نباید برگردونیخیلی وقته که تموم شدهآره،ما خیلی وقته که به آخر رسیدیمپس من اون چیزی رو که تو نمیخوای بگی میگم