Coït Me
کروسآدما از هم چه دور میشنسلام سرد هم به زور میگنآدما از مرگ و خون میگنبا صد تا حسرت به گور میرن
ورس 1
چقدر عُـقده نگه داشتم تو دل پيرمچقدر دویدم و فهميدم رو ترد ميلموقتی منو ديدی بهم میگی چه غبراق شدیولی من می دونم از تو چقدر تركيدماون آدما كه نوكرتم بهت میگنبا چند تا كلام چرب زبونی تو دلت میرنكافيه كه بلا استفاده بشی اون وقتمی بينی كه مثل يه تيكه ورق جرت ميدنقفلی ، حرف دل و به غريبه گفتیواسه زخم همه مرهمی صليب سرخیبه تو كه رسيد هولت دادن سريع بيفتیرو تله موشه كه پيدا میكنی پنير مفتیياد نگرفتم از كسی درس اتحادفقط ياد دادن كه برم جلو با ترس و اضطرابتجربه هام بهم قصه داد تا مثل باداستفاده كنم از اين استعدادچه نقشه ها كه پشت سرم واسم می چيننمنم از اينكه فكرشون كوتاهه ماتم می گيرمواسم مهم نيست من كه پای كارم می شينمولی خيلی غم انگيزه وقتی دارم می بينم
ورس 2
گوش كنخب ما سطحی ترین مشكلات رو عميق می بینيم وعمیق ترين مشكلاتمون رو سطحی می گيريم وحال می كنيم وقتی همدیگه رو زخمی می بينيم وقسطی حال میديم و آخر همه رو نقدی می گیريم ووقتی می میریم چشما میشه ماتم و خونترفیع می گيريم و تازه میشیم آدم خوبیادمه خوب من تموم اينا رو دقیقا به چشممدیدم و كلمه كلمه از رو حقيقت نوشتماونم اینه كه تو فقط داری نقشه هاتو می چینیوقتی میرسی به قدرت و اون بالاها می شینیمراقب رفتارت با آدما باشیه روزی بر میگردی پايين همون آدما رو می بینیحالا خدا باهات حال كردهولی كنارشم برات یه چاه كندهیعنی كه وقتی تو رفتی تو فاز قدرتیهو ديدی شـدی كارمـنـدِ كارمندِتمن اين بحث رو اینجا مطرح می كنمهر چند میدونم همين هم سرنخ می كنننشستن با مغز خراب و هر لحظه تو فكركه تو رو لـِه كـنـن یه گله اهلِ كوفهاونا كه فِقَط میرن به دنبال حاشیهو خوب اصل هدف فِقَط فروپاشیهها چيه ؟؟؟ نكنه میخوای بگی فَقَط نه فِقَط؟ببين به همين میگن حاشیهاونا كه گنده كردنت واسشون راحتهاولاش تنها فكر و ذكرشون حمایتهبهت میگن كم نیار برو جلو وا ندهتا گنده شدی یهو می كنن تو×
ورس 3
راستش بهم گفتن كه تو اين كارم وصيت كنمترجیحا می خوام كه تمركز رو مسيرم كنموصیت واسه من به معنای حرف آخرهكه بعدش سكوتِ واسم سخته باورشسكوتِ من و تو يعنی كه ديگه ماهمين كه هست رو قبول كنيمبری تو لاكتو و صداتو بُكُشیتو دل شهر و تموم كنیچون كه زندگی دشواره چشمات پُـر اشكهدشوار؟ چی بگم از سشوار گذشتهخنده داره ولی داخـلـش چه تـلخهنتيجه اينه كه سكوت تنها حاصلش یه زخمهیه زخم كاری كه مغزتو از درون پاشیدمهم اينه كه هر جوری دوست داری همون باشیمن كه تا چشم دور و بری هامو دور می بینمبا ذوق و شوق میشینم و یه كارتون می بينمهنوز با گیر دادن های مادرم جون می گیرمهنوز با دمپایی از سر كوچه نون می گیرمهنوز تو اوج بلندی از همه خار ترمهرچی پخته باشم باز از همه خام ترمرئیس هم كه بشم واسه وطن كارگرماينارو نوشتم كه از اين دنيا لآل نرم
کروسآدما از هم چه دور میشنسلام سرد هم به زور میگنآدما از مرگ و خون میگنبا صد تا حسرت به گور میرن