Ajab Sabri Khoda Darad (عجب صبري خدا دارد)
عجب صبري خدا دارد...(معینی کرمانشاهی
عجب صبري خدا دارد !اگر من جاي او بودمهمان يك لحظة اول .. كه اول ظلم را ميديدم از مخلوق بيوجدان ،جهان را با همه زيبايي و زشتي، به روي يكدگر ، ويرانه ميكردمعجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم ، كه در همسايه صدها گرسنه ،چند بزمي گرم عيش و نوش ميديدم ،نخستين نعرة مستانه را خاموش آن دم بر لب پيمانه ميكردمعجب صبري خدا دارد !اگر من جاي او بودم ، كه ميديدم يكي عريان و لرزانديگري پوشيده از صد جامة رنگين، زمين و آسمان راواژگون مستانه ميكردم.عجب صبري خدا دارد !اگر من جاي او بودم ، نه طاعت ميپذيرفتمنه گوش از بهر استغفار اين بيدادگرها تيز كردهپاره پاره در كف زاهد نمايان سجدة صد نامه ميكردم.عجب صبري خدا دارد !اگر من جاي او بودم، براي خاطر تنها يكيمجنون صحراگرد بيسامان هزاران ليلي نازآفرين را كو به كوآواره و ديوانه ميكردم.عجب صبري خدا دارد !اگر من جاي او بودم، به عرش كبريايي با همه صبر خداييتا كه ميديدم عزيز نابجايي ناز بر يك ناروا گرديده ، خواري ميفروشدگردش اين چرخ را وارونه بيصبرانه ميكردم.عجب صبري خدا دارد !اگر من جاي او بودم ، كه ميديدم مشوش عارف و عاميز برق فتنة اين علم عالمسوز مردمكش ، به جز انديشة عشق و وفا ،معدوم هر فكري در اين دنياي پرافسانه ميكردم.عجب صبري خدا دارد !چرا من جاي او باشم ؟!همين بهتر كه او خود جاي خود بنشسته و تاب تماشاي زشتكاريهاي اين مخلوق را داردوگرنه من به جاي او چو بودم ، يك نفس كي عادلانه سازشي با جاهل و فرزانه ميكردمعجب صبري خدا دارد !عجب صبري خدا دارد !