دریا = Darya
یادته کنار دریاروی ماسه های ساحلگفتی که هرگز تو از مننمیشی یه لحضه غافلدوتا قلب عاشقونهروی ماسه ها کشیدیگفتی تار موی من روبه همه دنیا نمیدیبه همه دنیا نمیدی
نه! مگه تو نگفته بودیواسه تو رفیق راهمما چه نقشه ها کشیدیمواسه فرداهای با همتو میگفتی که بمونیمپاک و بی ریا و سادهدستای هم و بگیریم توی پیچ و خم جادهاما افسوس اب دریاقلبها رو از هم جدا کرددل سنگ آبی آب لبامون و بی صدا کرد
توی چشم به هم زدن بردآب دریا خاطراتمحالا یک دل واسه من موندکه اونم مونده تو ماتم
بمیرم اون دم آخرچی به روز عشقم اومدهی نگاش به من میوفتاد وکاری از من بر نیومدمیدیدم که لای موجادنبال دستام میگردهبا غم و گریه و زاریمگه عشقم بر میگردهمگه عشقم بر میگرده
خون بهاش و من نمیخوامعشقم و داری میگیریدریا و ساحل سنگتای خدا کنه بمیریمیدونم که لای موجادنبال دستام میگردیای خدا خودت نگاه کندریا با دلم چه کرده
اما افسوس اب دریاقلبها رو از هم جدا کرددل سنگ آبی آبلبامونو بی صدا کردتوی چشم به هم زدن بردآب دریا خاطراتمحالا یه دل واسه من موندکه اونم مونده تو ماتم
از لب دریا و ساحلهرکی یه خاطره دارهآخه دست خیلی ها روتوی دست هم میذارهدریا حرفی دارم اماواسه ی گلایه دیرهاز خدا میخوام که هیچ وقتعشقتو از ات نگیرهاما نارفیقی کردیکردی عشقمو نشونهباشه اشکالی ندارهما خدامون مهربونه