Vasat mimordam ( بۆت ئەمردم )
بی تو هر شب غمتو به خلوت خودم می بردمخبری از تو نبود و لحظه ها رو می شمردموقتی شب سحر میشد به بیقراریخودمو به دست گریه می سپردمگله و شکایتی از تو به لب نمی آوردمتو به یاد من نبودی اما من واسه ات می مردماما من واسه ات می مردم واسه ات می مردممن تو رو از تو میخواستم که به عشقتدر دنیا رو به روی خود ببندمتو منو مثل یه بازیچه میخواستیکه واسه ات گریه کنم واسه ات بخندماما من واسه ات می مردماما من واسه ات می مردم واسه ات می مردمیه شبی بی تو تو دفترچه قلبماونجا که آخر عشق و سر گذشتهزیر اسم خودمون واسه ات نوشتمراست میگی که اون گذشته ها گذشتهتو منو با دریا دریا اشک چشمام نمی خواستیآخه تو بیشتر از اون گریه ی من گریه می خواستیتو منو مثل یه بازیچه میخواستیاما من واسه ات می مردماما من واسه ات می مردم واسه ات می مردمیه شبی بی تو تو دفترچه قلبماونجا که آخر عشق و سر گذشتهزیر اسم خودمون،واسه ات نوشتمراست میگی که اون گذشته ها گذشتهتو منو با دریا دریا اشک چشمام نمی خواستیآخه تو بیشتر از اون گریه ی من گریه می خواستیتو منو مثل یه بازیچه میخواستیاما من واسه ات می مردماما من واسه ات می مردم واسه ات می مردم