Gholeye Khoshbakhti - قله ی خوشبختی
تو چنگ ابرای بهار افتادم و در نمیامچشمامو سرزنش نکن، از پسشون برنمیام
پیر شدم تو این قفس، یکم بهم نفس بدهرحم و مروتت کجاست، جوونیامو پس بده
فکر نمی کردم بذاری زار و زمینگیر بشمفکر نمی کردم که یه روز این جوری تحقیر بشم
اون همه که دلم برات به آب و آتیش زده بودحتی اگه سنگ بودی، دلت به رحم اومده بود
دلش نخواست و نمی خواد یه روز به حرفام برسهشاید می خواد رقیب من به آرزوهام برسه
پسند من تو هستی که این همه بخت من سیاستدلبر خودپسند من قله ی خوشبختی کجاست
ازت می خواستم بمونی، بهت می گفتم که نریاین روزا نیستی اما باز، به پات می افتم که نری
تو فکرتم اما دلمهی میگه فکرشم نکنیه کم به فکر تو نبودپس دیگه فکرشم نکن
فکر نمی کردم بذاری زار و زمینگیر بشمفکر نمی کردم که یه روز این جوری تحقیر بشم
اون همه که دلم برات به آب و آتیش زده بودحتی اگه سنگ بودی، دلت به رحم اومده بود
بهت میگفتم که نری...بهت میگفتم که نری...
ازت می خواستم بمونی، بهت می گفتم که نریاین روزا نیستی اما باز، به پات می افتم که نری