Khalegh
ای خالق هر قصه من این منو این توبر ساز دلم زخمه بزن این منو این توهر لحظه جدا از تو برام ماهی و سالیبا هر نفسم داد میزنم جای تو خالیمنم عاشق ناز تو كشیدنبخاطر تو از همه بریدن تنها تو رو دیدنمنم عاشق انتظار كشیدنصدای پا تو از كوچه شنیدن تنها تو رو دیدن
تو اون ابر بلندی كه دستات شفای شوره زارهتو اون ساحل نوری كه هر موج به تو سجده میارهتو فصل سبز عشقی كه هرگل بهارو از تو دارهاگه نوازش تو نباشه گل گلخونه خاره
تو آخرین كلامی كه شاعر تو هر غزل میارهبدون تو خدا هم تو شعراش دیگه غزل ندارهبمون كه شوكت عشق بمونه كه قصه گوی عشقینگو كه حرمت عشق شكسته تو آبروی عشقی