Shere Sepid - شعر سپید
تو شعرای سپید من جایی نمونده واسه توسیاهی و دربدری از روزگار من برو
برو دیگه دوست ندارم یه لحظه پیشم بمونیدیگه نمی خوام تو گوشم شعرای غمگین بخونی
اگه نمیری هم بدون که دشمن جون منیدلم میخواد هرجوری هست کنار من جون بکنی
اگه نمیری هم بدون که دشمن جون منیدلم میخواد هرجوری هست کنار من جون بکنی
تو شعرای سپید من جایی نمونده واسه توسیاهی و دربدری از روزگار من برو
برو دیگه دوست ندارم یه لحظه پیشم بمونیدیگه نمی خوام تو گوشم شعرای غمگین بخونی
دنیایه من روشنه و تو دشمن روشناییهاخورشید من داره میاد بی سروپای رو سیاه
می خوام روزای خوب من شکنجه جونت بشهسپیدیای من تورو تا مرز مردن بکشه (بکشه بکشه)...
سیاهی و دربدری غصه ناتموم منچقدر باید گریه کنم ازمن و گریه دل بکن
دختر ماه و مهر من اومده و پشت درهاونم دلش می خواد غمو از روزگارم بدره
برو دیگه دوست ندارم یه لحظه پیشم بمونیدیگه نمی خوام تو گوشم شعرای غمگین بخونی
اگه نمیری هم بدون که دشمن جون منیدلم میخواد هرجوری هست کنار من جون بکنی