Taghdir تقدیر
باید تورو پيدا کنمشايد هنوزم دير نيستتو ساده دل کندي ولي تقدير بي تقصير نيستبا اينکه بي تاب مني بازم منو خط ميزنيبايد تو رو پيدا کنم تو با خودت هم دشمنيکي با يه جمله مثل من ميتونه آرومت کنهاون لحظه هاي آخر از رفتن پشيمونت کنهدلگيرم از اين شهر سرداين کوچه هاي بي عبوروقتي به من فکر مي کنيحس مي کنم از راه دورآخر يه شب اين گريه ها سوي چشام مي برهعطرت داره از پيرهني که جا گذاشتي ميپرهبايد تو رو پيدا کنم هر روز تنهاتر نشيراضي به با من بودنت حتي از اين کمتر نشيپيدات کنم حتي اگه پروازم پرپر کنيمحکم بگيرم دست تو احساسم باور کني