خاكستري
روح بزرگوار من، دلگيرم از حجاب توشكل كدوم حقيقته چهره ي بي نقاب تو؟
وقتي تن حقيرمو به مسلخ تو مي برممغلوب قلب من نشو ستيزه كن با پيكرماسم منو از من بگير، تشنه ي معني منمسنگينه بار تن برام ببين چه خسته مي شكنم، مي شكنم
به انتظار فصل تو، تمام فصل ها گذشتچه ياءس بي نهايتي نديم من بودفصل بد خاكستري، تسليم و بي صدا گذشتچه قلب بي سخاوتي، حريم من بود
دژخيم بي رحم تنم، به فكر تاراج منهروح بزرگواره من لحظه ي معراج منهفكر نجات من نباش، مرگ منو ترانه كنهر شعرمو به پيكرم، رشته ي تازانه كن
وقتي تن حقيرمو به مسلخ تو مي برممغلوب قلب من نشو ستيزه كن با پيكرماسم منو از من بگير، تشنه ي معني منمسنگينه بار تن برام ببين چه خسته مي شكنم، مي شكنم