Maryam (مريم)
پریشان سنبلان، پتاب مَکِهخماری نرگسان، در خواب مَکِهبر اینی تا که دل، از مو بُرینیبر اینی تا که دل، از مو بُرینیبُرینه روزگار، اِشتاب، مَکِهاسبِ بی کَهَر را بنگررنجِ بی ثمر راشوقِ بی هدر را بنگرمرزِ پرگهر رااسبِ بی کَهَر را بنگررنجِ بی ثمر راشوقِ بی هدر را بنگرمرزِ پرگهر راتو بر روی سیمرغَت سالگاه، به خانه میآییمیدانم، نمیدانم چه کس این گونهات نگاشتهدختر دم بختکه عنقا نا میشوی واز صد پشه میگذریبه خانه میآییبه خانه میآییباور کن سیباره نوک این قلم پری شد باور کن سیباره نوشتهام اسمت راجرات نمیکنممریم در مریم دویدهبیخویشتن از آتش پارهآیکه هر صبح بیدار میشویعاشقانه ترانهای که نمیشکند بر هیچوامانده تنابندهایآی، آن مرغ عشق تابیده در سحرآن ساعت چگونه میپری؟بعد از این هر ساله بشتاببعد از این هر ساله بشتابمریم از تو مسیح میبایدمریم از تو مسیح میبایدهر دم از تو مسیح میباردمریم از تو مسیح میبایدهر دم از تو مسیح میباردمریم از تو مسیح میبایدهر دم از تو مسیح میباردشوق بیهدر را بنگر مرز پرگهر رااسب بی کهر را بنگررنج بیثمر راشوق بیهدر را بنگرمرز پرگهر رارنج بیثمر راشوق بیهدر را بنگرمرز پرگهر رااسب بیکهر را بنگررنج بیثمر راشوق بیهدر را بنگرمرز پرگهر را