وطن
وطن پرنده ی پر در خونوطن شکفته گل در خونوطن فلات شهید و شبوطن پا تا به سر خونوطن ترانه ی زندانیوطن قصیده ی ویرانی
ستاره ها اعدامیان ظلمتبه خاک اگر چه میریزندسحر دوباره بر میخیزندبخوان که دوباره بخوانداین عشیره ی زندانیگل سرود شکستن را
بگو که به خون بسرایداین قبیله ی قربانیحرف آخر رستن را
با دژخیمان اگر شکنجهاگر بند است و شلاق و خنجراگر مسلسل و انگشتربا ما تبار فداییبا ما غرور رهایی
به نام آهن و گندماینک ترانه ی آزادیاینک سرودن مردم
امروز ما امروز فریادفـردای ما روز بزرگ میعادبگو که دوباره میخوانمبا تمامی یارانم، گل سرود شکستن را
بگو که به خون میسرایمدوباره با دل و جانمحرف آخر رستن رابگو به ایران، بگو به ایران