نمی تونم صبر کنم
از اینکه مشتاق رؤیای(خواب دیدن)تو باشم خسته امگریه میکنم،رو چشمام سیلی از اشک جمع شدهیکی اینکه تو رو سالهاست که فراموش نکردمو یکی دیگه اینکه وقتی من گریه میکردم رفتی
باور کن نمیتونم صبر کنم،برای این نمیتونم صبر کنمدر یک لحظه نمیتونم فراموش کنم،نمیتونم لمست کنمخودمو به خاطر تو فدا میکنم بدون در نظر گرفتن موقعیت کنونینمیتونم بگم،زبونم میگیره،نمیتنم بگم خداحافظ
تنهام،بی تو بودن رو نمیتونم تحمل کنمسکوت شبها منو به گریه میندازهیکی اینکه تو رو سالهاست که فراموش نکردمو یکی دیگه اینکه وقتی من گریه میکردم رفتییکی اینکه تو رو سالهاست که فراموش نکردمو یکی دیگه اینکه وقتی من گریه میکردم رفتی
باور کن نمیتونم صبر کنم،برای این نمیتونم صبر کنمدر یک لحظه نمیتونم فراموش کنم،نمیتونم لمست کنمخودمو به خاطر تو فدا میکنم بدون در نظر گرفتن موقعیت کنونینمیتونم بگم،زبونم میگیره،نمیتنم بگم خداحافظ
باور کن نمیتونم صبر کنم،برای این نمیتونم صبر کنمدر یک لحظه نمیتونم فراموش کنم،نمیتونم لمست کنمخودمو به خاطر تو فدا میکنم بدون در نظر گرفتن موقعیت کنونینمیتونم بگم،زبونم میگیره،نمیتونم بگم خداحافظ