Ba man az iran begu
با سپاس ابدي از پيام
اي نسيم نوبهاري با من از ياران بگوبا من ياران رÙته بر سر داران بگوبا من از ياران بگو
با من از ياران رÙته بر سر داران بگوبا من از ايران بگو
اي نسيم نوبهاري با من از ياران بگوبا من ياران رÙته بر سر داران بگو
لاله ها در دشت Ùˆ صØرا خودنمايي مي كننداز جوانهاي به خون غلطيده در ميدان بگو
غنچهها از هيبت جلاد پرپر ميشونداز شقايقهاي خونآلود كردستان
با من از ياران بگوبا من از ايران بگو
از نصيØتهاي اين ظاهر صلاØان خستهاماز وصيتهاي سربازان Ùˆ سرداران بگو
نوجوانان در ميان خون و آتش ميدونداز دل پر خون خاك پاك خوزستان بگو
قصه تلخياست مادر مرگ Ùرزندت ببيناز طلوع لاله از مرگ سياوشان بگو
اي نسيم نوبهاري با من از ياران بگوبا من ياران رÙته بر سر داران بگو
با من از ياران بگوبا من از ياران رÙته بر سر داران بگوبا من از ايران بگو
در ميان سÙره بوي نان نميپيچد دگراز تنور سينهي پر آذر دهقان بگو
كاوهاي پيدا نخواهد گشت يارب زين ميانمرگ ديوان را به دست رستم دستان بگو
با من از ياران بگوبا من از ايران بگو
خروش ايران بودخروش قومي از قعر روزگاران بودبدان سروش خدايي دوباره دلها را به يكدگر ميبستگسستگان را زنجيروار ميپيوست
خروش او كه تن من مباد و ايران بادطلوع دست به هم دادن اسيران بودسرود او خبر بازگشت شيران بود
خانه را با چلچراغ اشك آذين بستهايمعيد قربان است اين نوروز با مهمان بگو
قبله من خاك ايران است و من ايرانيماي نسيم نوبهاري با من ايران بگو