Mahdoodiat
واسه دل بریدن از منپی یک بهونه بودیتو منو زدی شکستیشبی که دیونه بودیخود تو دیوونه کردیکه دلم باهات نمونهمن دلم می خواست بمونمتوی اون دیوونه خونه
برام سنگینه محدودیت از تومنه بی جرم و محکومیت از تومنه بیچاره محرومیت از توتویی که توو ذهنت ساختی یه دشمن از منبرات آسوونه دل ، دل کندن از مننمونده از تو و هی موندن از من
تو خودت خواب بودی عشقت نمیزاشت
که من بخوابم عزیزماین تو نبودی عشق تو میداد عذابمتورو می بخشم با اینکه می دونمتو بی گناهی ، نگاه یه اتفاق بوداتفاق میوفته گاهی