Khaterehaye Mordeh - خاطره های مرده
گرد و غبار دوری رو قاب سرد و خالیعکس دو تا پرنده رو شاخه های قالی
نه پنجره نه گلدوننه شیروونی نه ناودون
آینه ی پینه بستهرو طاقچه ی شکسته
خاطره های مرده مو زنده کندنیامو از پنجره آ کنده کن
آب و پُرش کن آینه رو نگاه کنپرنده های قالی رو رها کن
به خونه ی خیال من جون بدهبه دفتر من سر و سامون بده
چند تا اتاق تاریکچند تا چراغ خاموش
یه میز بی صندلییه دفتر فراموش
حیاط سرد پاییزبا یک درخت تنها
یه حوض و چند تا ماهیخسته سوز و سرما
بازم بکار تو دست من بهاروبازم بیا نون بده ماهیارو
تکیه بده به تک درخت خونهای که نگات برام یه سایبونه
به خونه ی خیال من جون بدهبه دفتر من سر و سامون بده