Ghalat Kardam - غلط کردم
تکیه کردم بر وفای او، غلط کردم، غلطباختم جان در هوای او، غلط کردم، غلط
عمر کردم صرف او، فعلی عبث کردمعبث ساختم جان را فدای او، غلط کردم، غلط
دل به داغش مبتلا کردم، خطا کردم، خطاسوختم خود را برای او، غلط کردم، غلط
اینکه دل بستم به مهر عارضش، بد بود، بدجان که دادم در هوای او، غلط کردم، غلط
از برای خاطر اغیار خوارم میکنیمن چه کردم که اینچنین بیاعتبارم میکنی؟
روزگاری آنچه با من کرد استغنای توگر بگویم، گریهها بر روزگارم میکنی
از برای خاطر اغیار خوارم میکنیمن چه کردم که اینچنین بی اعتبارم میکنی؟
سوی بزمت نگذرم، از بس که خوارم کردهایتا نداند کس که چون بیاعتبارم کردهای
ناامیدم بیش از این مگذار، خون من بریزچون به لطف خویشتن امیدوارم کردهای