Beyte Ākhar - بیت آخر
حرفامو میشنوی، از لابلای شعر، اینجوری بهترهاما بدون هنوز، شبهام بدون اشک، محاله بگذرهمحاله بگذره
بودی کنار من، اما چه سوت و کور، من بودم و خودمبا این همه ولی، از گوشه گیریات، خسته نمیشدم
تو با خودم که هیچ، با سایهٔ منم، حرفی نمیزدیبا این همه ولی، به شبنشینیِ، دلم خوش اومدی - ۲ بارخوش اومدی
از چی برات بگم، وقتی نگفتههام، با من عجین شده؟حس میکنم دلم، غمگینترین دلِ، روی زمین شده
روزا که میگذرن، اما محاله که، حسّم عوض بشهآخه هر شب یه ذره شعر، روح خرابمو، سمت تو میکشه - ۲ بارسمت تو میکشه
امشب قراره که، با خاطرات تو، بازم بشینم وباز درد و دل کنم، با کاغذای شعر، صبحو ببینم و
غرق خودم بشم، با قطرههای اشک، رو کاغذای خیساین بیت آخره، اما همیشه شعر، پایان قصّه نیسپایان قصّه نیس - ۴ بار