Asre Pāizi - عصر پاییزی
بهت پیله کردم، نمیمونی پیشمنه میمیرم اینجا، نه پروانه میشماز عشقِ زیادی، تو رو خسته کردمتو دورم زدی خواستی دورت نگردمبازم شوریِ اشک و لبهای سردممن این بازیو صد دفعه دوره کردمنه راهی نداره، گمونم قرارهیکی دیگه دستامو تنها بذاره
دیگه توی دنیا به چی اعتباره؟کسی که براش مُردی دوسِت ندارهمن و بغض و بارون، سکوتِ خیابوندوباره شکستم، چه ساده، چه آسونبه پاتم بسوزم، تو شمعم نمیشیتو حوای دنیای آدم نمیشیغرورت گلومو به هقهق کشیدهآدم که قسمخوردهشو دق نمیده
من و تو یه عمره دو تا خطِ صافیمشده عادتِ ما که رویا ببافیمبشینیم و عشقو به بازی بگیریمواسه زندگی کردنامون بمیریمچه سخته تو تنهایی شرمنده میشیمماها قهرمانیم و بازنده میشیممثِ عصر پاییزیه رنگ و رومونواسه خیلیا خاطرهس آرزومون
دیگه توی دنیا به چی اعتباره؟کسی که براش مُردی دوسِت ندارهمن و بغض و بارون، سکوتِ خیابوندوباره شکستم، چه ساده، چه آسونبه پاتم بسوزم، تو شمعم نمیشیتو حوای دنیای آدم نمیشیغرورت گلومو به هقهق کشیدهآدم که قسمخوردهشو دق نمیده
مثِ عصر پاییزی[x6]