Chris de Burgh "The key" lyrics

Translation to:fapl

The key

Each time that I hold you, your eyes fill with fearYou can't lose control now, the price is too dear,But love, I have heard you crying in the darkAnd the tears on your pillow came bleedingweeping from your heart.

Oh sinner, you're losing all that you hadYour day is in pieces, your night has gone madAnd love cannot touch you, the search has no endAnd the one you've forgotten was really your only friend...

Then your soul flies to HeavenYou reach out for meBut the door will not openYou've thrown away the keyNo the door will not openYou've thrown away the key...

Oh stranger beware the life that you leadIs filled with the warnings you can or will not readYour castle has fallen, it lies in the sandI heard your voice callingI thought I felt the brush of your hand...

Oh gambler remember the love that you lendWill never come back for the game has no endingThe smiler is callingyou turn for the dealAnd the aces keep falling with every spin of the wheel

Then you gather your winningsYou're ready to leaveBut the door will not openYou've thrown away the keyOh there's no point in stayingSo don't wait to seeFor the door will not openYou've thrown away the key...

کلید

هرگاه که دستت را می گیرم،چشمانت پر از ترس می شوداکنون نمی توانی کنترلت را از دست بدهی،قیمت هر چیز پرداختنیستاما عشق(من)،شنیده ام در تاریکی گریه می کردیو اشکهایت روی بالشتت خونیست که از قلبتسرازیر می شود

آه گناهکار،همه ی چیزهایی را که داشته ای از دست می دهیروزت در سازش است،شبت به دیوانگی گذشتهو عشق نمی تواند تو را لمس کند،جست و جو پایانی نداردو یکی را فراموش کرده ای(که)تنها دوست واقعیت بودسپس روحت به آسمان پرواز می کندتو به من دسترسی نداریاما درها باز نخواند شد(زیرا)کلید را دور انداخته اینه،در باز نخواهد شدتو کلید را دور انداخته ای

آه،غریبه مراقب باش زندگی ای که هدایت می کنیپر شده با هشدارهایی (که)نمی توانی یا نخواهی دیدقلعه ات سقوط کرده،آن(قلعه)بر خاک افتادهصدایت را شنیدم(که)صدا می زنیفکر کردم نوازش دستانت را احساس کردم

آه،قمار باز بیاد داشته باش عشقی را که قرض دادیهرگز باز نخواهد گشت برای بازی که پایانی ندارد(کسی که)می خندد صدا می زندتو باید به معمله(قمار)برگردیو آس ها پایین می افتند با هر چرخش چرخ

سپس برد هایت را جمع می کنیآماده ی رفتنیاما در باز نخواهد شدتو کلید را دور انداخته ایآه،دیگر جایی برای ماندن نیستپس منتظر نباش تا ببینیبرای دری که باز نخواهد شدتو کلید را دور انداخته ای

Here one can find the lyrics of the song The key by Chris de Burgh. Or The key poem lyrics. Chris de Burgh The key text.