Madāre Bi-gharāri - مدارِ بیقراری
مثِ دردِ من تو دنیاهیچ دردِ مبهمی نیستتو رو دارم و ندارماین عذاب، دردِ کمی نیست
اینکه سهمِ من نمیشییه عذاب ناتمومهمث پرتگاهی میمونهکه همیشه پیش رومه
زندگیم روی مدارِبیقراری سپری شداین طوافِ بیهیاهوقصهٔ دربهدری شد
راهِ برگشتن ندارمبه جنون کشیده کارماِی همه دار و ندارمتو رو دارم، یا ندارم؟
آخرِ دنیا همینجاستدیر یا زود دیر میشههر چی کابوس دیده بودیمدیر یا زود تعبیر میشه
فکرِ باختنت منوبا دلهره درگیر کردهزودتر از گذرِ عمرمنو این غم پیر کرده
زندگیم روی مدارِبیقراری سپری شداین طوافِ بیهیاهوقصهٔ دربهدری شد
راهِ برگشتن ندارمبه جنون کشیده کارماِی همه دار و ندارمتو رو دارم، یا ندارم؟
زندگیم روی مدارِ...این طوافِ بیهیاهو...زندگیم، روی مدارِبیقراریبیقراری