bavar kon
میرمولی میدونم که بازم بهونتو میگیرم ، میگیرمآخه من به عشقِ تو زنجیرم ، زنجیرمگیرمبه خدا اگه تو نیای همین روزا میمیرممنم اندازهی تو دلگیرمولی واسَت میمیرمباور کنکه من از زندگی سیرم بی چشاتباور کنبیا و خیالِ هر دوتامونُ راحت کُن ، راحت کُنمیترسممن از احساسی که دارم به چشات میترسممیترسمنکنه یه روز نباشی و بری از دستممن بهت وابستمتو همونیکه بهم حس زنده بودن میدهبه من انگیزهی زنده بودن میدهتو همونیتو همونیکه یه عمر تو آرزوهام بودهقلبم عشقو با چشات فهمیدهتو همونیباور کنکه من از زندگی سیرم بی چشاتباور کنبیا و خیال هر دوتامونُ راحت کُن ،راحت کُنمیترسممن از احساسی که دارم به چشات میترسمنکنه یه روز بری از دستممن بهت وابستم