Khodāhāfez (خداحافظ)
خوردم قسم تا بعد از اینبا چشم باز عاشق شومحالا که آمد دیگریمن میروم من میرومخداحافظ خداحافظ
حالا که دست دیگریبر هم زده دنیای ماحالا که بر هم میخوردآرامش فردای ماخداحافظ خداحافظ
ای تکیهگاه ناتواناز ناامیدی خستهاماز بیم فرداهای دوربار سفر را بستهامگفتی که در سختی و غمپشت و پناهِ من شویدر کوره راه زندگیفانوسِ راهِ من شوی[2x]
حالا که پشت پا زدنبرای تو آسان شدهحالا که لحظههای تواز آنِ این و آن شدهخداحافظ خداحافظ
دل خون شد از امید و نشد یار یار منای وای بر من و دلِ امیدوار منآه ...
خوردم قسم تا بعد از اینبا چشم باز عاشق شومحالا که آمد دیگریمن میروم من میرومخداحافظ خداحافظ
حالا که دست دیگریبر هم زده دنیای ماحالا که بر هم میخوردآرامش فردای ماخداحافظ خداحافظ