Mahlagha
دارم ز جان ای مهلقا مهر تو پنهان در بغلدارم ز جان ای مهلقا مهر تو پنهان در بغلباشد مرا از فرغتت داغ فراوان در بغلباشد مرا از فرغتت داغ فراوان در بغلدر کنج عزلت سربرم دور از رقیبان دغلدور از رقیبان دغلدر کنج عزلت سربرم دور از رقیبان دغلدور از رقیبان دغلهر شب خیالت را کِشم ای ماه تابان در بغلهر شب خیالت را کِشم ای ماه تابان در بغلدارم ز جان ای مهلقا مهر تو پنهان در بغلجانا ز دست عشق تو یک دم نباشد راحتمیک دم نباشد راحتمجانا ز دست عشق تو یک دم نباشد راحتمیک دم نباشد راحتمبی تو به دنیا سرورم با آه و افغان در بغلبی تو به دنیا سرورم با آه و افغان در بغلدارم ز جان ای مهلقا مهر تو پنهان در بغلجانا ز دست عشق تو یک دم نباشد راحتمیک دم نباشد راحتمجانا ز دست عشق تو یک دم نباشد راحتمیک دم نباشد راحتمبی تو به دنیا سرورم با آه و افغان در بغلبی تو به دنیا سرورم با آه و افغان در بغل