Inja Cheraghi Roshane اینجا چراغی روشنه
هـر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنهای ترس تنهایی من ، اینجا چراغی روشنهاینجا یکی از حس شب احساس وحشت میکنههر روز از فکر سقوط با کوه صحبت میکنهجایی که من تنها شدم شب قبله گاه آخرهاینجا تو این قطب سکوت کابوس ، طولانی ترهمن ماه میبینم هنوز ، این کور سوی روشنواینقدر سو سو میزنم شاید یه شب دیدی منوهـر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنهای ترس تنهایی من ، اینجا چراغی روشنهاینجا یکی از حس شب احساس وحشت میکنههر روز از فکر سقوط با کوه صحبت میکنه