Yalda - یلدا
مست بگو ، راست بگوتا شب یلداست بگوتا نفسی هست بگوهرچه دلت خواست بگو
خسته و بی تاب شدممحو شدم ، خواب شدمخسته از این پنجره هامنتظرت قاب شدم
گریه بر این حال کشیداشک در این فال کشیدبر تن بی دست خدانقش دوتا بال کشید
خواب شدم ، مست شدم ، با همه یکدست شدمتشنه بی آب شدی ، نیست از این هست شدم
تلخ بگو ، راست بگوتا شب یلداست بگوتا نفسم هست بگوهرچه دلت خواست بگو
خسته و بی تاب شدممحو شدم ، خواب شدمخسته از این پنجره هامنتظرت قاب شدم