Azaab - عذاب
باید حرف بزنیم باهم زمان داره هدر میرهنگو باشه برای ِ بعدهمین الانشم دیرهمن از امروز می ترسم از اینکه انقدر سردیم*******************************باید حرف بزنیم باهمباید این راهو برگردیمفضای ی خونه بی روح ِ منو تو هستیم و نیستیمفقط گاهی برای عکسپیش ِ همدیگه می ایستیم*******************************ببین جوری سکوت کردی که وقتی هستی تنهاشمخودت باعث شدی هرشبتو آغوش ِ یه درد باشمواسه این دردی که دارم بجز تو هیچ چی تسکین نیست*******************************تو هم دردی و هم برامعذابی بیشتر از این نیستعذاب بالاتر از اینکه عذاب ِ سهم ِ هرسالمروزا بغض و شبا هق هقتماشایی شده حالم*******************************سکوت کردی و این یعنی میدونی که گناه کاریتو این حسرتی که دارهمنو میکشه.دست داریسکوت کردی و این یعنی از این درد بی خبر نیستیسکوت کردی و این یعنیپای ِ این دوری نیستی*******************************واسه این دردی که دارم بجز تو هیچ چی تسکین نیستتو هم دردی و هم برامعذابی بیشتر از این نیستعذاب بالاتر از اینکه عذاب ِ سهم ِ هرسالمروزا بغض و شبا هق هقتماشایی شده حالم