Shanehayat - شانهایات
سر به روی شانه های مهربانت میگذارمعقده ی دل می گشاید، گریه ی بی اختیارم
از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارمشانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارمبی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم
خالی از خودخواهی من برتر از آلایش تنمن تو را بالاتر از تن برتر از من دوست دارمشانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
عشق صدها چهره دارد عشق تو آیینه داردعشق را در چهره ی آیینه دیدن دوست دارم
در خموشی چشم من را قصه ها وگفت وگو هاستمن تو را درجذبه ی محراب دیدن دوست دارممن تو را بالاتر از تن برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گريه کردن دوست دارم دوست دارمبی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم
در هوای دیدنت یک عمر در چله نشستمچله را در مقدم عشقت شکستن دوست دارم
بغض سر گردان ابرم قله ی آرامشم توشانه هایت را برای گريه کردن دوست دارممن تو را بالاتر از تن برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارمبی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارمدوست دارم دوست دارم